آقای خامنه ای
ناله و استغاثه ات را در نماز جمعه ی امروز شنيدم و در آن بيش از صداقت، مکر و فريب ديدم. ما نه نيازی به جسم تو داريم، نه آبرويی که می گويی از ما گرفته ای و نه هيچ چيز ديگر. به تلاشات در راه خودمان نيز نياز نداريم. کاش از ما و پدران ما می آموختی که چگونه با مردم رفتار کنی. وقتی می گويم مردم، منظورم آن مردمی که عوامل ات با اتوبوس از اطراف شهر جمع می کنند و برای شعار دادن به نماز جمعه می آورند نيست؛ آن کارمندان دولتی که برای حفظ شغل ناچار به حضور در نماز جمعه می شوند نيست؛ آن پرسنل نظامی که شرکت در نماز جمعه، جزو وظايف کاری شان به شمار می آيد نيست. منظور من از مردم، آن مردمی ست که موقع نماز جمعه ی تو، در خانه هايشان نشسته اند و تو را به خاطر کارهايی که کارگزارانات مرتکب می شوند و تو بر آن ها چشم می بندی نفرين می کنند. اکثريتی که تا پيش از انتخابات ۲۲ خرداد خاموش بودند و بعد از اعلام نتايج و ديدن تقلب کارگزارانات به صدا در آمدند.
آقای خامنه ای
به سخنرانی خودت يک بار درست گوش کن و نقشِ "من" را در آن ببين. تو از اسلام سخن نمی گويی. تو از "من" سخن می گويی و آن را اسلام می نامی. با اين کارَت مردم را از اسلام دلزده می کنی. به سخنرانی خودت يک بار درست گوش کن و نقش دروغ را در آن ببين: آزادی انتخابات، پی گيری تخلفات از طريق قانون، کتک خوردنِ "دانشجويان بسيجی" در کوی دانشگاه، نسبت دادن اعتراضات به صهيونيست ها و دشمنان غربی... چه کسی بايد به تو بگويد که اين ها دروغ است تا باور کنی. و چرا اين دروغ ها را با آوردن نام ما به ما مربوط می کنی؟ تو می خواهی حکومت بکنی، بکن. می خواهی رهبر باشی، باش. ولی با ما کار نداشته باش. از نام ما در جمعِ مردم مومن سوءاستفاده نکن. از نام ما برای تحريک احساسات مردمِ معتقد بهره برداری نکن. ما که نيستيم پاسخات را بدهيم تو هر سوءاستفاده ای می خواهی از غيبت ما می کنی. اين کارقبيح است. تو می خواهی اين جماعت را فردا به نام ما، در راهپيمايی معترضان، به جان بچه ها بيندازی؛ به تو اکيدا توصيه می کنم اين کار را نکن.
تو فکر می کنی حکّامِ ديگری که مسلمان يا نامسلمان بودند، برای حفظ قدرت خود چه می کردند؟ از معاويه و يزيد تا هيتلر و موسولينی؟ تو که تاريخ خوانده ای و سرگذشت حکام زورگو را می دانی چرا عبرت نمی گيری؟ چرا از اين همه آدم دغلکارِ پَست، که دُور و بَرَت را گرفته اند دست بر نمی داری؟ چرا با پيش کشيدن نام ما، و با سوءاستفاده از دينی که سراسر شفقت و راستی ست، مردم را به ما و دين شان بدبين می کنی؟
آقای خامنه ای
تو به جای اين که به فکر داويدی های آمريکا باشی، به فکر مردم عراق و افغانستان باشی، به فکر مردم خودت باش. به فکر شخص خودت باش. به فکر دروغ هايی که هر روز و هر شب حکومت ات به خورد مردم می دهد باش.
ديروز ديدم که پسران و دختران، در اعتراضِ به تو و دستگاه ظلم ات، با شال ها و نوارهايی به رنگ سبز، در سکوت مطلق، بدون اين که نامی از تو در ميان باشد، بدون اين که سخنی از سرنگون کردن حکومت تو در ميان باشد، به تو و کارگزاران وزارت کشورت اعتراض می کردند. رای شان را پس می خواستند. آن وقت تو ناجوانمردانه به مردمی که امروز در نماز جمعه ات حضور يافته اند اين طور القا می کنی که اين ها وابسته به غرب اند و با آوردن مثال انقلاب گرجستان و ۱۰ ميليون پولی که سرمايه دار صهيونيست برای اين انقلاب خرج کرده، ذهن آن ها را برای هجوم به جوانانِ معترض آماده می کنی. می گويی اگر اين راه پيمايی ها ادامه پيدا کند مسئول عواقب آن فرماندهان پشت صحنه ی آن هستند. ای نفرين بر اين حکومتی که اين چنين بخواهد اداره شود و تازه تو آن را به اسلام و ما نسبت می دهی. شرم بر حاکمی که اين گونه افکار نادرست را در ذهن هواداران اش بنشاند. به آن کارگزار وزارت اطلاعاتات بگو، يک بار هم که شده، يک مدرک درست، نه اعترافاتی که زير شکنجه می گيرد، به مردم نشان دهد که سرمايه دار صهيونيستی به معترضان پول داده. وقتی ماموران دريده و ناانسان تو با انواع سلاح به جوانانی که دست شان خالی ست سبعانه هجوم می برند، آيا مسئول آن فرماندهانِ پشت صحنه اند يا تو؟ بنشين عکس ها و فيلم های اين روزها را خوب نگاه کن تا متوجه شوی مسئول کيست.
آقای خامنه ای
هيچيک از پدران من، با تقلب و دروغ بر سر کار نيامدند. هيچيک از پدران من، با رای خريدن و رای ساختن به امامت نرسيدند. هيچيک از پدران من، بدون رضايت اکثريت مردم، مسئوليت رهبری را نپذيرفتند. هيچيک از پدران من با ظلم و جور و کشتار مقام خود را حفظ نکردند. اما تو به نام من و پدرانام چنين می کنی. برای حفظ حکومتات از کسی که دروغ گويی اش شهره ی خاص و عام شده حمايت می کنی. از کسی که رای برای خود خريده و رای برای خود ساخته حمايت می کنی. اکثريت مردم را در برابر خود قرار داده ای، ولی دلخوشی به اين که با استفاده از ابزار ترس، رضايت ظاهری شان را می بينی. ظلم و جور و کشتار، وسيله ی حفظ حکومت توست. پدران من، هشدار دادند که هيچ حکومتی اين چنين بر سر کار نمی ماند. من و پدران من از مردم خواسته ايم، که در مقابل ظلم بايستند. در مقابل ظلم از خود دفاع کنند. در مقابل ظالم ترس به خود راه ندهند چرا که حق با آن هاست و آن ها پيروزند.
آقای خامنه ای
بسيار بوده اند حکام مسلمان که مانند تو نماز می خوانده اند و به احکام شرع پايبند بوده اند. زندگی ساده و محقرانهای داشته اند. اما قدرت، آری قدرت، همه چيز آنان بود. به خاطر قدرت، دست به هر کاری می زدند. دست به هر ظلم و جنايتی می زدند. فکر نکن که تو تافته ی جدا بافته ای. آن ها نيز خود را نسبت به پيشينيان تافته ی جدا بافته می پنداشتند. ولی آن ها هر کجا رفتند، تو هم همان جا خواهی رفت. اين جمله ی جدّ مرا به در پايان هر نوبت نماز تکرار کن که مُلک با کفر می ماند با ظلم نمی ماند. با ظلم نمی ماند. با ظلم نمی ماند... باور کن که نمی ماند. آن آبرويی که آن را به ما تقديم کردی، برای خودت نگه دار، و سعی کن به گونه ای رفتار کنی که مردمِ پانصد سال بعد که تاريخ می خوانند، از نامات به نيکی ياد کنند و آبرويت پايدار مانده باشد
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بايگانی وبلاگ
-
▼
2009
(44)
-
▼
نوامبر
(11)
- وبلاگ من هم فیلتر شد. همین
- 15 آذر ساعت 10 شب الله اکبری بگوییم که پایه های رژ...
- پیشنهاد بازی وبلاگی با "ب.س.ی.ج" از اول آذر تا 5 آ...
- یکی با کلت کمری شلیک می کنه تو مخ جواد لاریجانی
- تخصیص 60 میلیارد ریال اعتبار به نیروی انتظامی و 12...
- پخش cd علیه جنبش سبز در مجلس
- فروپاشی اقتصادی و فروپاشی اجتماعی تحقق یافته است، ...
- جناب خامنه ای، خواب راحت را بر چشمانت حرام خواهیم...
- درخواست از مدیریت بالاترین : روز 13 آبان انرژی کار...
- نامه حضرت امام زمان (عج) به آيتالله خامنهای
- 12 آبان ساعت 10 شب الله اکبر / 13 آبان ساعت 10:30 ...
-
▼
نوامبر
(11)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر