۱۳۸۸ آبان ۲۸, پنجشنبه

پیشنهاد بازی وبلاگی با "ب.س.ی.ج" از اول آذر تا 5 آذر/امروز سیاوش دیگر بسیج را دوست ندارد

1________________
چهارم ابتدایی بودم. زنگ فارسی. درس جمله سازی. معلم دوست داشتنی ام از بچه ها خواست با چند کلمه جمله بساریم. یکی از کلمات بسیج بود. بچه ها جمله های متفاوتی ساختند اما جمله سیاوش . ل به گفته معلم بهترین جمله بود. "من بسیج را دوست دارم."
2________________
17 سال بعد سیاوش بدنش زیر مشت و لگد همان بسیجی که دوست داشت سیاه و کبود شد.(کوی دانشگاه)
3________________
27 سال بعد روز 13 آبان پیشانی سیاوش به ضرب باتوم یک بسیجی شکافته شد
4________________
سیاوش دلش برای هم بازی های قدیمش تنگ شده. علی در جنگ شهید شده. استخوانهای علی اکبر بعد از 16 سال برگشت. امروز سیاوش دیگر بسیج را دوست ندارد. می خواهد دیگر بسیج وجود نداشته باشد.

۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

یکی با کلت کمری شلیک می کنه تو مخ جواد لاریجانی

یکی با کلت کمری شلیک می کنه تو مخ جواد لاریجانی ولی نمیمیره. می دونید چرا؟ چون گلوله تو سرش دنبال مخ گشته ولی پیدا نکرده.D:

۱۳۸۸ آبان ۱۸, دوشنبه

تخصیص 60 میلیارد ریال اعتبار به نیروی انتظامی و 12 میلیارد ریال به نیروی مقاومت بسیج برای مقابله با جنبش سبز

تخصیص 60 میلیارد ریال اعتبار به نیروی انتظامی و 12 میلیارد ریال به نیروی مقاومت بسیج برای مقابله با جنبش سبز. این خبر رو دیشب شنیدم و منتظر موندم تا مطوئن بشم. بعد منتشر کنم. اگر در میان بازدیدکنندگان بالاترین خبرنگار هم هست راجع به این خبر اطلاعات دقیقتری رو کسب کنه خیلی بهتره.
من اخباری رو دریافت می کنم که متاسفانه به دلیل عدم دسترسی به سایت معتبر اونها رو روی وبلاگم میگذارم . برای همین هم ممکنه که به خبر اعتماد نشه . به هر حال این خبر رو از منبع موثقی شنیدم. مثل خبر انتشار CD فیلم علیه موسوی و کروبی و جنبش سبز در مجلس (فرمایشی) که داغ نشد. البته امشب بخشی از فیلمها احتمالا بتونم لینک بدم. ضمنا خبر دیگری هم هست راجع به 16 آذر که اگر مطمئن شدم منتشر میکنم.

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

فروپاشی اقتصادی و فروپاشی اجتماعی تحقق یافته است، چیزی تا فروپاشی سیاسی نمانده

پیش در آمد فروپاشی سیاسی هر حاکمیتی ، فروپاشی در سایر شاخص آن حکومت است. به عقیده من ج.ا.ا به فروپاشی سیاسی خیلی نزدیک است. چرا که فروپاشی فرهنگی، فروپاشی اقتصادی و فروپاشی اجتماعی تحقق یافته است. آنچه از ج.ا.ا مانده جسم فربه ای است که استخوانهایش پوک شده است و برای بقای خود ناچار تن به هر خفتی می دهد. اگر به گذشته نگاه کنیم از آغاز مبارزه خمینی تا فروپاشی پهلوی 15 سال طول کشید. در حالیکه امروز طی 4 ماه و نیم مبارزه همه آن حوادثی که در آن 15 سال رخ داد، رخ داده است و این مسئله ناشی از سرعت انتقال اطلاعات است. مطمئن باشیم ایستادگی و مقاومت ما فروپاشی سیاسی رژیم را رقم خواهد زد.

۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه

جناب خامنه ای، خواب راحت را بر چشمانت حرام خواهیم کرد

جناب خامنه ای، روز 13 آبان وحشیانه سگانت را به جان مردم انداختی که مبادا پایه های حکومت طاغوتی ات سست شود و بلرزد و سرنگونت کند. وحشیانه بر مردم بیگناهی که فقط رای خود پس خواستند تاختی و با ارعاب و ایجاد وحشت خواستی که بر سر جایشان بنشانی که نتوانستی و به همین سبب جوانان وطن را بی جانشان ساختی. بدان حاکمی که دستش به خون آلوده شود دوام نخواهد داشت و مطمئن باش روز محاکمه ات را خواهی دید. خواب راحت را از چشمان مادر ندا ربودی و شب تا به صبح گریانش ساختی. خواب را بر مادر سهراب حرام کردی. تا آن روز خواب را بر چشمانت حرام خواهیم کرد

۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

درخواست از مدیریت بالاترین : روز 13 آبان انرژی کاربران منفی نشه

لطفا فردا انرژی کاربران را مثبت نگه دارید. به این دلیل که در روز قدس من می خواستم عکسهای راهپیمایی را لینک کنم اما چون انرژی من منفی بود نتونستم و جالب اینکه تا فردای آن روز هم انرژی من منفی مانده بود. این یک درخواست از مدیران بالاترین که اگه ظرفیت سایت اجازه میده انرژی کاربران منفی نشه

نامه حضرت امام زمان (عج) به آيت‌الله خامنه‌ای

آقای خامنه ای
ناله و استغاثه ات را در نماز جمعه ی امروز شنيدم و در آن بيش از صداقت، مکر و فريب ديدم. ما نه نيازی به جسم تو داريم، نه آبرويی که می گويی از ما گرفته ای و نه هيچ چيز ديگر. به تلاش‌ات در راه خودمان نيز نياز نداريم. کاش از ما و پدران ما می آموختی که چگونه با مردم رفتار کنی. وقتی می گويم مردم، منظورم آن مردمی که عوامل ات با اتوبوس از اطراف شهر جمع می کنند و برای شعار دادن به نماز جمعه می آورند نيست؛ آن کارمندان دولتی که برای حفظ شغل ناچار به حضور در نماز جمعه می شوند نيست؛ آن پرسنل نظامی که شرکت در نماز جمعه، جزو وظايف کاری شان به شمار می آيد نيست. منظور من از مردم، آن مردمی ست که موقع نماز جمعه ی تو، در خانه هايشان نشسته اند و تو را به خاطر کارهايی که کارگزاران‌ات مرتکب می شوند و تو بر آن ها چشم می بندی نفرين می کنند. اکثريتی که تا پيش از انتخابات ۲۲ خرداد خاموش بودند و بعد از اعلام نتايج و ديدن تقلب کارگزاران‌ات به صدا در آمدند.

آقای خامنه ای
به سخنرانی خودت يک بار درست گوش کن و نقشِ "من" را در آن ببين. تو از اسلام سخن نمی گويی. تو از "من" سخن می گويی و آن را اسلام می نامی. با اين کارَت مردم را از اسلام دلزده می کنی. به سخنرانی خودت يک بار درست گوش کن و نقش دروغ را در آن ببين: آزادی انتخابات، پی گيری تخلفات از طريق قانون، کتک خوردنِ "دانشجويان بسيجی" در کوی دانشگاه، نسبت دادن اعتراضات به صهيونيست ها و دشمنان غربی... چه کسی بايد به تو بگويد که اين ها دروغ است تا باور کنی. و چرا اين دروغ ها را با آوردن نام ما به ما مربوط می کنی؟ تو می خواهی حکومت بکنی، بکن. می خواهی رهبر باشی، باش. ولی با ما کار نداشته باش. از نام ما در جمعِ مردم مومن سوءاستفاده نکن. از نام ما برای تحريک احساسات مردمِ معتقد بهره برداری نکن. ما که نيستيم پاسخ‌ات را بدهيم تو هر سوءاستفاده ای می خواهی از غيبت ما می کنی. اين کارقبيح است. تو می خواهی اين جماعت را فردا به نام ما، در راهپيمايی معترضان، به جان بچه ها بيندازی؛ به تو اکيدا توصيه می کنم اين کار را نکن.

تو فکر می کنی حکّامِ ديگری که مسلمان يا نامسلمان بودند، برای حفظ قدرت خود چه می کردند؟ از معاويه و يزيد تا هيتلر و موسولينی؟ تو که تاريخ خوانده ای و سرگذشت حکام زورگو را می دانی چرا عبرت نمی گيری؟ چرا از اين همه آدم دغل‌کارِ پَست، که دُور و بَرَت را گرفته اند دست بر نمی داری؟ چرا با پيش کشيدن نام ما، و با سوءاستفاده از دينی که سراسر شفقت و راستی ست، مردم را به ما و دين شان بدبين می کنی؟

آقای خامنه ای
تو به جای اين که به فکر داويدی های آمريکا باشی، به فکر مردم عراق و افغانستان باشی، به فکر مردم خودت باش. به فکر شخص خودت باش. به فکر دروغ هايی که هر روز و هر شب حکومت ات به خورد مردم می دهد باش.

ديروز ديدم که پسران و دختران، در اعتراضِ به تو و دستگاه ظلم ا‌ت، با شال ها و نوارهايی به رنگ سبز، در سکوت مطلق، بدون اين که نامی از تو در ميان باشد، بدون اين که سخنی از سرنگون کردن حکومت تو در ميان باشد، به تو و کارگزاران وزارت کشورت اعتراض می کردند. رای شان را پس می خواستند. آن وقت تو ناجوانمردانه به مردمی که امروز در نماز جمعه ات حضور يافته اند اين طور القا می کنی که اين ها وابسته به غرب اند و با آوردن مثال انقلاب گرجستان و ۱۰ ميليون پولی که سرمايه دار صهيونيست برای اين انقلاب خرج کرده، ذهن آن ها را برای هجوم به جوانانِ معترض آماده می کنی. می گويی اگر اين راه پيمايی ها ادامه پيدا کند مسئول عواقب آن فرماندهان پشت صحنه ی آن هستند. ای نفرين بر اين حکومتی که اين چنين بخواهد اداره شود و تازه تو آن را به اسلام و ما نسبت می دهی. شرم بر حاکمی که اين گونه افکار نادرست را در ذهن هواداران اش بنشاند. به آن کارگزار وزارت اطلاعات‌ا‌ت بگو، يک بار هم که شده، يک مدرک درست، نه اعترافاتی که زير شکنجه می گيرد، به مردم نشان دهد که سرمايه دار صهيونيستی به معترضان پول داده. وقتی ماموران دريده و ناانسان تو با انواع سلاح به جوانانی که دست شان خالی ست سبعانه هجوم می برند، آيا مسئول آن فرماندهانِ پشت صحنه اند يا تو؟ بنشين عکس ها و فيلم های اين روزها را خوب نگاه کن تا متوجه شوی مسئول کيست.

آقای خامنه ای
هيچ‌يک از پدران من، با تقلب و دروغ بر سر کار نيامدند. هيچ‌يک از پدران من، با رای خريدن و رای ساختن به امامت نرسيدند. هيچ‌يک از پدران من، بدون رضايت اکثريت مردم، مسئوليت رهبری را نپذيرفتند. هيچ‌يک از پدران من با ظلم و جور و کشتار مقام خود را حفظ نکردند. اما تو به نام من و پدران‌ام چنين می کنی. برای حفظ حکومت‌ا‌ت از کسی که دروغ گويی اش شهره ی خاص و عام شده حمايت می کنی. از کسی که رای برای خود خريده و رای برای خود ساخته حمايت می کنی. اکثريت مردم را در برابر خود قرار داده ای، ولی دل‌خوشی به اين که با استفاده از ابزار ترس، رضايت ظاهری شان را می بينی. ظلم و جور و کشتار، وسيله ی حفظ حکومت توست. پدران من، هشدار دادند که هيچ حکومتی اين چنين بر سر کار نمی ماند. من و پدران من از مردم خواسته ايم، که در مقابل ظلم بايستند. در مقابل ظلم از خود دفاع کنند. در مقابل ظالم ترس به خود راه ندهند چرا که حق با آن هاست و آن ها پيروزند.

آقای خامنه ای
بسيار بوده اند حکام مسلمان که مانند تو نماز می خوانده اند و به احکام شرع پايبند بوده اند. زندگی ساده و محقرانه‌ای داشته اند. اما قدرت، آری قدرت، همه چيز آنان بود. به خاطر قدرت، دست به هر کاری می زدند. دست به هر ظلم و جنايتی می زدند. فکر نکن که تو تافته ی جدا بافته ای. آن ها نيز خود را نسبت به پيشينيان تافته ی جدا بافته می پنداشتند. ولی آن ها هر کجا رفتند، تو هم همان جا خواهی رفت. اين جمله ی جدّ مرا به در پايان هر نوبت نماز تکرار کن که مُلک با کفر می ماند با ظلم نمی ماند. با ظلم نمی ماند. با ظلم نمی ماند... باور کن که نمی ماند. آن آبرويی که آن را به ما تقديم کردی، برای خودت نگه دار، و سعی کن به گونه ای رفتار کنی که مردمِ پانصد سال بعد که تاريخ می خوانند، از نام‌ات به نيکی ياد کنند و آبرويت پايدار مانده باشد